خبری تلخ و ناگوار
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
«اِنَّا لله و انَّا اِلیهِ راجِعُون»
روح بلند رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) به ملکوت اعلی پیوست...
این چه خبری بود که این چنین داغ بر دل یک ملّت زد؟! تو که بودی؟! چه کردی که اینطور همه بیتابند؟! مردی از جنس آفتاب بودی، از جنس نور، نور هدایتی که در دل تاریکی تابیدی و راهنما شدی برای ملّتی که در عصر جاهلیت وخفقان محصور شده بود. چون کوهی استوار و با صلابت، ایستادی در مقابل ظلم و ستم. پدر یک ملّت بودی؛ یار محرومان و مستضعفان.
قلم از وصف عظمتت عاجز است. همه چیز گویاست. آن استقبال بینظیر و پر شور مردمی لحظه ورودت به کشور و آن بدرقهی به یادماندنی برای خداحافظی از تو، همه گویای بزرگی توست.
گفته بودی: «عذر تقصیرم را بپذیرید»؛ چه تقصیری؟! تو یک انقلاب را به ثمر نشاندی. یک امّت را نجات دادی. تو از جان مایه گذاشتی. عذر تقصیر از ماست. حال وظیفه ماست که به وصیتت عمل کنیم که فرمودی: «با قدرت و تصمیم و اراده پیش روید.» آری! پیش رویم تا نابودی همه ی مستکبران تا ظهور دولت حقّ. و چه زیبا سرودی:
«سالها می گذرد، حادثه ها می آید *** انتظار فرج از نیمه خرداد کشم»
آن نیمهی خرداد تاریخی و قصهی یک جنبش، جنبش ۱۵ خرداد، جنبشی از سوی مردم، به حمایت از تو و آرمانهایت، به حمایت از اسلام و مقدّساتش و برای نابودی دژخیمان. قیامی که زمینهساز است برای ظهور دولت حقّ.
برای مردم عاشق و دلدادهی تو چه گران تمام شد خبر دستگیریت به دست مستکبران که به پا خواستند و جان بر کف گذاشتند و شعار «یا مرگ یا خمینی» سر دادند. تو این چنین عزیز بودی و رفتنت داغ بزرگی بود که هنوز تازه است و فراموش ناشدنی...
« السَّلامُ عَلَیکَ یا روحُ اللهِ المُوسویِ الخُمینی و رَحمۀُ اللهِ وَ بَرَکاتُه »
امروز، روز تو است؛ روز قدس.
گوش کن! میشنوی؛ صدای قدمهای برادران و خواهران تو میآید که به میدان آمدهاند.
مرزها و فاصلهها را درنوردیدند و همسنگر تو شدهاند.
دوباره خوب گوش کن! میشنوی؛
با تو هم صدا شدهاند و فریاد ”القُدسُ لَنا” سر دادهاند.
فریاد اتّحادی که لرزه بر دل دشمنانت انداخته است.
قدس، ای نخستین قبلهگاه عشق؛ امروز تو تنها نیستی.
ما ایستادهایم در کنار تو، در جبهه مقاومت، تا نابودی استکبار، تا صبح پیروزی،
که طلوع این صبح نزدیک است…
ردّشان را دنبال کردم. از سینک ظرفشویی تا حیاط خلوت ادامه داشت. با چه مشقّتی دانه برنجی را حمل میکردند؛ تا توشه کنند برای خواب زمستانیشان!!! هر بار که دانه میافتاد دوباره تلاش میکردند تا دانه را بر پشت بگیرند و به لانه ببرند... نگاهم به مسیر حرکتشان گره خورده بود و فکرم مشوش از این که من عمریست در خواب زمستانیام بی آنکه توشهای برگیرم. یک عمر در غفلت بودم و نفهمیدم که «یَا بنَ آدَم إنَّمَا أنتَ أیَّامٌ کُلَّمَا مَضی یَومٌ ذَهَبَ بَعضُک»[1] چه معنا دارد. آری! هر روز از من کاسته شد بی آنکه توشهای برگیرم و آنجاست که خداوند فرمود: «إنَّ الإنسَانَ لَفی خُسر»[2]
پس به خود بیا که یک لحظه غفلت هم جایز نیست که سرمایه عمر در حال گذر است و تو در خسران. لحظه لحظه را دریاب که امیر المومنین علی (ع) فرمودند: «أیُّهَا النَّاسُ إنَّمَا الدُّنیَا دارُ مَجاز وَ الأخِرَۀُ دارُ قَرارِ ، فَخُذوا مِن مَمَرِّکُم لِمَقَرِکُم»[3] ؛ حقیقتا آن، آخرت است که سرای پایدار است [4] و دنیا سرای گذر است تا از آن توشه برگیریم.
پس از خواب زمستانی دنیا بیدار شو و به فکر خواب زمستانی ابدی باش.
ـــــــــــــــــــــ
1 ـ قال حسین بن علی (ع) : «ای انسان! ای فرزند آدم! تو ایام و روزها هستی، هر روز که می گذرد مقداری از تو کاسته می شود.» ؛ (ارشاد القلوب/ ترجمه طباطبایی، ص 159 )
2ـ سوره عصر/ آیه ۲
3ـ «ای مردم! دنیا سرای گذر و آخرت خانه جاویدان است. پس از گذرگاه خویش برای سرمنزل جاودانه توشه برگیرید.» / نهج البلاغه، خطبه ۲۰۳
4ـ « وَ إنَّ الأخِرۀَ هِیَ دارُ القَرارِ » ، سوره غافر/ آیه ۳۹
ســلام بــــر شبـــــ ِ قـــــدر
شبــــِ نـــزول قـــــــرآن
شبــــی کــــه برتــــــر از هـــــــزار مــــاه استــــ
شبــــِ فـــــرود آمــــدن فرشتگـانــــ
شبــــِ تقدیـــــــر الهـــــی
شبــــِ دعـــــا و توسلــــ
شبــــِ شبــــ زنــــده داریـــ
شبــــِ اشکـــ و استغفـــــار و توبـــــه
شبــــِ فرصتـــــــها
شبــــِ بندگـــــی خــــــدا
شبــــِ خدایـــی شــــدن
شبـــی کــــــه صــــدای « الغـــوث الغـــــوث... » آسمـــانـــ شهــــر را فـــــرا گرفتـــــه
شبــــِ قـــــرآنـــ بـــــه ســـــــر...
خدایــــا بــــه کدامینـــ اسمـــاء و صفاتــــ والایتـــ بخوانمتـــ ، کــــه تـــو پاکــی و
منزه و معبـــودی جــــز تــــو نیستــــ
خدایــــا، قســــم به قرآنتـــ و به اسمــــاء اعظمتـــ و به چهــــارده نور آسمانیتــــ
برســــانـــ مهدی فاطمـــــه را کــــه آمدنش به درازا کشیـــــده و طاقتمانــــ ، طاق شـــــده.
ببخش بر مــا گناهانمانـــ را و مقــــدر بفرمـــــا بهتــــرینـــ سرنوشتهـــــا را...