اینجا در گوشه‌ای از آخرین موکبِ سفر اربعینِ امسالمان نشسته‌ام و دفتر این اربعین را یکی‌یکی ورق می‌زنم. از همین الان دلتنگم و زیر لب زمزمه می‌کنم: "می‌شود باز هم کربلای حسین و اربعینش را ببینم!" بیشتر »

موضوعات: قلم یار مهـدی
   چهارشنبه 15 شهریور 1402نظر دهید »
برای رفع خستگی، زیر سایه‌ی کنار موکب نشسته بودیم. از باندهایِ بزرگِ اطرافِ موکب، مداحیِ «وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد...» پخش می‌شد. نوایِ مداحی به همراه رقص پرچم‌ها و پیاده‌روی زائران، حال و هوای مسرت‌بخشی را ایجاد کرده بود. چشمم به پیکسلِ عکس رهبری،… بیشتر »

موضوعات: قلم یار مهـدی
   یکشنبه 12 شهریور 14021 نظر »
بچه‌ها با بازی و بدو بدو کردن موکب را روی سرشان گذاشته بودند. هر از گاهی هم لابلایِ بازیگوشیِ‌شان، دست و پایی را لِه می‌کردند. گرمای هوا و سر و صدای بچه‌ها، زوّار در حال استراحت را کلافه کرده بود. از گرما خوابم نمی‌برد. جعبه‌هایِ خالیِ قرص و کپسول‌هایِ… بیشتر »

موضوعات: قلم یار مهـدی
   شنبه 11 شهریور 1402نظر دهید »
  از آن بچه‌هایی بود که اگر می‌گفتی این یک قدم راه را پیاده می‌رویم کلی غرولند می‌کرد و بهانه‌ی گرم است و خسته می‌شوم و حال ندارم را می‌آورد. همین روحیاتش ما را برای سفر اربعین مردد کرده بود. هر چند که خودش خیلی‌خیلی مصمم بود. من و پدرش تصمیم گرفتیم… بیشتر »

موضوعات: قلم یار مهـدی
   یکشنبه 29 مرداد 1402نظر دهید »
  می‌گفت: ”اربعین به کربلا نروید؛ که اسیر می‌شوید در جاده‌ای که تمام هوش و حواستان و مهمتر از همه دلتان را جا می‌گذارید“. حکایت، حکایتِ همین دل است؛ دل‌هایی که جاماند. دل‌هایی که امروز تنگ‌تر از همیشه شده است. سالِ گذشته که فارغ از هیاهوی این دنیایِ… بیشتر »

موضوعات: قلم یار مهـدی
   پنجشنبه 27 شهریور 13999 نظر »