روضهخوان فریاد میزند: «امشب، شب عبداللهبنحسن است. نوجوانهای محله! باید برای عبدالله سنگ تمام بگذارید.»
پرچم «لبیک یا حسین»، مثل خیمهای از نور که هر عاشقی را به پناه میخواند، روی سقف کشیده شده است. نوجوانها زیر سایهی پرچم جمع میشوند؛ گویا به آغوش حسین علیهالسلام پناه بردهاند. همان آغوشی که عبدالله در آخرین لحظات به آن پناه برد و از جام شهادت نوشید.
روضهخوان میخوانَد. نوجوانان بر سینه میزنند و با هر نفس «یا لَیْتَنا کُنا مَعَکُمْ فَنَفُوزَ فَوْزاً عَظیماً» سر میدهند. زمانهی عجیبی شده است؛ انگار کربلا نفسهایش را در سینه حبس کرده تا ببیند چه کسی مثل عبدالله، تن را سپرِ ولیِّ زمانه میکند!
آهای عبداللههای زمان! کربلا تمام نشده! امروز کربلای شما جبههی مقاومت در برابرِ دشمنان ولایت است. امروز تشنگی شما تشنگی عدالت است. اگر عبدالله در کربلا عاشقانه در آغوش حسین علیهالسلام جان داد، امروز شما در آغوش زمانه با ولایت عهد ببندید: «جانم فدای رهبر!»
در میدانهای نبرد با باطل، مثل حبیببن مظاهر شمشیر بزنید. در کلاسهای درس مثل زهیربنقین از ولایت و حق دفاع کنید و مثل حرّ، توبهنامهتان را با قطرههای خونتان مُهر تایید بزنید.
کربلا، جغرافیا نیست. کربلا جاییست که دشمن ولایتالله بایستد و شما استوار با چشمانی پُر از نور عاشورا در مقابلش بایستید. مثل شهید حسین فهمیده، مثل شهید محسن حججی و...
عبدالله زمانه شوید؛ آنگاه که تاریخ فریاد زد: «هل من ناصر ینصرنی؟»، ندای حقیقت را سر بدهید: «لبیک یا حسین، لبیک یا مهدی، لبیک یا خامنهای»
«باب پنجم»
زمانی که امام حسینعلیهالسلام همه عزیزان خود را غرقِ خون دید، بانگ برآورد: «هل من ناصر ینصرنی؟» و ما امروز پس از گذشت این همه سال در پاسخ به ندایِ امام میگوییم: «یَا لَیتَنا کُنتُ مَعَکُم...» و بر غربت و تنهایی امام گریه میکنیم؛ غافل از آنکه این فریاد، فریادِ طلبِ یار به وسعت همهی تاریخ است؛ از گذشته تا حال و تا آینده. باید گریهی ما بر مظلومیت امام حسینعلیهالسلام منجر به یاری امام شود. منجر به توسعه راه و مَرامِ امام شود و الّا این گریه هیچ ارزشی نخواهد داشت.
در زیارت ناحیه مقدسه از زبان امام زمانعجاللهتعالیفرجهالشریف میخوانیم: «اگر زمانه مرا به تأخیر انداخت و فرصتی برای یاریت پیدا نکردم، هر صبح و شام برایت ندبه و ناله میکنم و به جای اشک برایت خون گریه میکنم». این یعنی اینکه گریه باید جای یاری را بگیرد. اینجاست که جلسات عزاداری امام حسینعلیهالسلام نوعی کلاسِ درس و تمرین میشود.
یک روز در صحرای کربلا، امامی تنها ماند و غریبانه شهید شد و من و شما گریه میکنیم که یک روز، یک جای دیگر، یک امام دیگر تنها نمانَد. سر کلاسِ درسی نشستیم که تمرین کنیم برای آن آقایی که قرار است بیاید، تا یاریاش کنیم و تلاش میکنیم مثل آنهایی نباشیم که امامشان را تنها گذاشتند. تلاش میکنیم که مبادا از جاماندگان قافله کربلا باشیم و حسرت بخوریم! راه مهدی امتداد راه حسین است. "لبیک یا مهدی" همان "لبیک یا حسین" است.
برای مطالعه همه بابهای این مطلب روی کلیدواژه «حبالحسین» کلیک بفرمایید.
«باب چهارم»
"دیدین تویِ جلسات عزاداری امام حسینعلیهالسلام همین که اسم آقا اباعبداللهالحسینعلیهالسلام را میشنوی، دلت میلرزه و قلبت منقلب میشه!"
خداوند یک آتش و حرارتی از عشق و محبت به امام حسینعلیهالسلام در قلب همهی مؤمنین قرار داده که این حرارت یک ضمانت هم دارد و آن، این است که هرگز این آتش سرد و خاموش نمیشود. «إنّ لِقَتلِ الحُسَین حَرارةً فِی قُلُوبِ المُؤمِنینَ لاَ تَبرُدُ أبَداً».¹ اهلبیتعلیهمالسلام هم برای گریه بر امام حسینعلیهالسلام سفارش کردهاند و فرمودند با گریه بر امام حسینعلیهالسلام محبت خودتان را به ما نشان دهید. امام صادقعلیهالسلام محبّین و شیعیان خودشان را با این خصوصیت یاد میکنند: «ألَّذیِنَ یَفرَحُونَ لِفَرَحِنا و یَحزَنُونَ لِحُزنِنا»²؛ در غم ما غمگین و در شادی ما شادمانند. از این رو وظیفه عقلانی و شرعی ایجاب میکند که در ایام عزاداری اهلبیت حزن و اندوه خودمان را به زبانِ حال یعنی با اشک، آه، ناله و زاری اظهار کنیم.
ممکن است این سوال پیش بیاید که این گریه بر امام حسینعلیهالسلام که اینقدر بر آن سفارش شده است، فایدهای هم دارد؟! اصلا سودی به حال من و شما دارد؟!
بله؛ فایده دارد!! این حرف من نیست. روایت هست از امام صادقعلیهالسلام که فرمودند: «کسی که نام ما اهلبیتعلیهمالسلام نزد او برده شود و از چشمانش اشک بیاید، اگرچه به قدر بال پشه (مگس) باشد، گناهانش آمرزیده میشود، حتی اگر آن گناهان به اندازه کف روی دریاها باشد»³.
شاید کسی بگوید: چقدر خوب! پس گناه میکنیم و بعد بر امام حسینعلیهالسلام گریه میکنیم تا گناهانمان پاک شود. خیر؛ چنین نیست! گریهای پاککنندهی گناهان است که همراه با توجه و معرفت به امام باشد. همراه با عشق و مودّت به امام باشد. اینطور نیست که فقط چند قطره اشک از چشم خارج شود، باید دلمان به امام حسینعلیهالسلام و یا هر یک از ائمه وصل شود. به قول معروف «با حلوا حلوا گفتن، دهن شیرین نمیشه"؛ با "حسین حسین گفتن هم کسی حسینی نمیشه". باید محبت و معرفت به امام بر وجودمان مستولی شود. در چنین حالتی وقتی اشکمان سرازیر شد، توبه کنیم و برگردیم و در سپاه امام حسینعلیهالسلام قرار بگیریم و علیه یزیدهای نفس و جامعه قیام کنیم. بدیهی است که در اینصورت حتی اگر "حُر" باشیم که راه امام را سد کرد، بخشیده میشویم.
ادامه دارد... باب پنجم
برای مطالعه همه بابهای این مطلب روی کلیدواژه «حبالحسین» کلیک بفرمایید.
ـــــــــــ
¹ پیامبر اکرمصلواتاللهعلیهوآله: «همانا بر اثر کشته شدن حسین حرارتی در دلهای مومنان ایجاد میشود که هرگز خاموش نخواهد شد.»؛ مستدرکالوسائل، ج ۱۰، ص ۳۱۸
² وسائلالشیعه، ج ۱۴
³ کاملالزیارات، ص ۱۰۳
«باب سوم»
در درازایِ تاریخِ بشری حوادث بسیاری رخ دادهاند که مظلومیت، فاجعه و کشتار زنان و کودکان از ویژگیهای بارز آنهاست، اما این نمیتواند دلیل قانعکنندهای بر عزاداری و گریهی دیرینهی ما برای واقعه کربلا باشد! پس چرا پس از گذشت ۱۴۰۰ سال از واقعه عاشورا میل و اشتیاق شیعیان و حتی غیرشیعیان برای برپایی مراسمِ سوگواری سید و سالار شهیدان اباعبداللهالحسینعلیهالسلام بیشتر میشود؟! در نگاهِ مقایسهای بین حوادث متعدد، معیارِ بزرگیِ آنها، جایگاه و موقعیتِ افرادِ آن در جامعه است. بطور مثال اگر رییسجمهور کشوری در یک حادثه کشته شود، مسئله مهمتری تلقی میشود و بیشتر مورد توجه قرار میگیرد تا اینکه یک یا چند فرد عادی در حادثهای جان خودشان را از دست بدهند.
امام حسینعلیهالسلام یکی از چهارده نور برگزیده خدا، تربیتیافتهی خانهی عصمت و طهارت، تعلیمیافته از سرچشمه وحی و رسالت، پرورشیافته در دامانِ خاتم پیامبران و در همه فضائل، سرآمدِ همه انسانها در همه اعصار بوده است. همچنین یاران ایشان از برترین انسانها و از سبقتگیرندگان بر ایمان و تقوا بودند. امام و یارانش از همه چیز بریدند و به حق پیوستند. اینچنین است که شخصیت و جایگاه امام با هیچکسی قابل قیاس نیست و عزاداری بر ایشان رنگ و بویی متفاوت به خود میگیرد. همه چیز در کربلا دستبهدست هم داد تا این مصیبت، آن مصیبت بزرگی شد که داغ گرانی بود در اسلام و در تمام آسمانها و زمین.¹ کنار آبِ فرات و لبان تشنه! تاختن اسب بر بدنِ پارهپاره! سر بریده بالای نیزه! غارت! آتش به خیمهها! اسارت...
بین عربها معمول است هنگامی که میخواهند اهمیت مقام مردهای را نشان دهند، مىگویند: آسمان و زمین بر او گریه کردند، و خورشید و ماه براى فقدان او تاریک شدند... .² از ابراهیمنخَعی نقلشده که گفت: امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام از خانه خارج شد و به مسجد رفت و در آنجا نشست. یاران حضرت دور ایشان حلقه زدند. اندکی بعد حسینعلیهالسلام وارد شد و در مقابل حضرت ایستاد؛ امیرالمؤمنینعلیهالسلام دستش را بر سر حسینعلیهالسلام گذاشته و فرمودند: «فرزندم! خداوند در قرآن، اقوامی را سرزنش کرده و فرموده: فَمَا بَکَتْ عَلیْهِمُ السَّمَاء والأَرْضُ ومَا کَانُوا مُنظَرِینَ؛* به خدا سوگند! تو را خواهند کشت و آسمان و زمین برایت خواهند گریست».³
این چه مصیبتی بود؟ چه داغی بود؟ مصیبت امام حسینعلیهالسلام چنان شور و حرارتی بر دل مومنان گذاشته است که مردم با ایمان را به سوی برگزاری مجالس عزاداری و گریه بر امامعلیهالسلام میکشاند...
ادامہ دارد... باب چهارم
برای مشاهده همه بابهای این مطلب روی کلیدواژه "حبالحسین" کلیک بفرمایید.
ـــــــــ
¹ زیارت عاشورا: «مصیبة ما اعظمها و اعظم رزیتها فیالاسلام و فی جمیع السماوات و الارض»
² تفسیر نمونه، ذیل تفسیر آیه ۲۹ سوره دخان
³ کاملالزیارات، ص ۸۸
* سوره دخان/ آیه ۲۹
«باب دوم»
شده از خودتان بپرسید که چرا بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال هنوز برای امام حسین گریه میکنیم و به سر و سینه میزنیم؟! ۱۴۰۰ سال پیش یک ماجرایی اتفاق افتاد و تمام شد؛ چرا دست برنمیداریم؟! این موضوع در طول تاریخ بشری بیسابقه است!
ممکن است بگویید این مصیبت خیلی بزرگ بوده، بطوریکه هیچ کجای عالم مثل آن رخ نداده است. البته از یک وجه این سخن درست است. شهید مطهریرحمةاللهعلیه در کتاب "حماسه حسینی" میفرماید: "من شمردم در واقعه کربلا بیست و یک نوع فاجعه انسانی رخ داده است."
در صفحات گذشتهی تاریخ، فجایع و حوادثی به حَسَبِ ظاهر بزرگتر و فجیعتر از واقعه کربلا اتفاق افتاده، اما پس از مدتی زمینههای احساسی در آنها کمرنگ شده است. بطور مثال جنگ جهانی دوم که شش سال به طول انجامید. برآورد کشتهشدگان جنگ جهانی دوم، میان ۷۰ تا ۸۵ میلیون نفر است که آن را به مرگآورترین نبرد در تاریخ حیات بشری تبدیل میکند. اکنون حدود هفتاد سال از جنگ جهانی دوم گذشته است. چرا هیچکس یادش نیست؟! چرا برای آنها گریه نمیکنند؟!
یا واقعه هیروشیما که در فاصله سه روز قریب به ۲۰۰ و بیست هزار نفر در اثر بمباران اتمی آمریکا سوختند و جان باختند. حدود هفتاد سال از این واقعه میگذرد. فکر میکنید ژاپن به یاد این واقعه چه میکند؟! نهایت ابراز احساساتشان یک دقیقه سکوت و یا نواختن ناقوس صلح در سالگرد این واقعه است.
اما؛ در کربلا چه شد که نه یک روز، نه ده ماه، نه صد سال، بلکه ۱۴۰۰ سال است که میلیونها انسان، نه یک جا بلکه همه جای کره زمین ابراز احساسات میکنند و اشک ماتم میریزند. چرا دست برنمیداریم؟! چرا تمامش نمیکنیم؟!
ادامہ دارد... باب سوم
برای مطالعه همه بابهای این مطلب روی کلید واژه «حبالحسین» کلیک بفرمایید.
با اندکی اقتباس از سایت اهلبیتعلیهمالسلام