« قدمهای عاشقـ ـی | گریهای پاککننده » |
«باب پنجم»
زمانی که امام حسینعلیهالسلام همه عزیزان خود را غرقِ خون دید، بانگ برآورد: «هل من ناصر ینصرنی؟» و ما امروز پس از گذشت این همه سال در پاسخ به ندایِ امام میگوییم: «یَا لَیتَنا کُنتُ مَعَکُم...» و بر غربت و تنهایی امام گریه میکنیم؛ غافل از آنکه این فریاد، فریادِ طلبِ یار به وسعت همهی تاریخ است؛ از گذشته تا حال و تا آینده. باید گریهی ما بر مظلومیت امام حسینعلیهالسلام منجر به یاری امام شود. منجر به توسعه راه و مَرامِ امام شود و الّا این گریه هیچ ارزشی نخواهد داشت.
در زیارت ناحیه مقدسه از زبان امام زمانعجاللهتعالیفرجهالشریف میخوانیم: «اگر زمانه مرا به تأخیر انداخت و فرصتی برای یاریت پیدا نکردم، هر صبح و شام برایت ندبه و ناله میکنم و به جای اشک برایت خون گریه میکنم». این یعنی اینکه گریه باید جای یاری را بگیرد. اینجاست که جلسات عزاداری امام حسینعلیهالسلام نوعی کلاسِ درس و تمرین میشود.
یک روز در صحرای کربلا، امامی تنها ماند و غریبانه شهید شد و من و شما گریه میکنیم که یک روز، یک جای دیگر، یک امام دیگر تنها نمانَد. سر کلاسِ درسی نشستیم که تمرین کنیم برای آن آقایی که قرار است بیاید، تا یاریاش کنیم و تلاش میکنیم مثل آنهایی نباشیم که امامشان را تنها گذاشتند. تلاش میکنیم که مبادا از جاماندگان قافله کربلا باشیم و حسرت بخوریم! راه مهدی امتداد راه حسین است. "لبیک یا مهدی" همان "لبیک یا حسین" است.
برای مطالعه همه بابهای این مطلب روی کلیدواژه «حبالحسین» کلیک بفرمایید.
فرم در حال بارگذاری ...