« فوتبال خار داره عین کاکتوس!دغدغه‌های فرهنگی »

 

عاشورا تمام شده بود. قصر ابن‌زیاد، میزبان اهل‌بیتِ امام حسین علیه‌السلام و اسرا بود؛ آنهم چه میزبانی‌‌ِ پُر از دردی! میزبانی با سر بریده! میزبانی با زخم‌ زبان!

حضرت زینب سلام‌الله‌علیها گوشه‌ای از مجلس نشسته بود. ابن‌زیاد با زبانی طعنه‌آمیز، خطاب به حضرت زینب سلام‌الله‌علیها گفت: دیدی خدا با برادر و خاندانت چه کرد؟!

حضرت زینب سلام‌الله‌علیها فرمود: «ما رأیتُ الا جمیلاً؛ جز زیبایی چیز دیگری ندیدم». 

در نگاه ظاهری به حادثه‌ی کربلا، مناظرِ زیبا و جمیلی به چشم نمی‌آید. در یک سو هزاران نفر، انسان‌های ظالم و گنهکار صف کشیده‌اند که لب‌ها و جگرهایشان تشنه‌ی خون انسان و انسانیت است و در سوی دیگر کمتر از صد مردِ خدا و تعدادی زن و کودکِ مضطرب و نگران در خیمه‌ها، با لبانی تشنه به آب و جگرهایی سوخته...

به راستی زینب سلام‌الله‌علیها چه دید که فرمود: جز زیبایی چیزی ندیدم!!! استاد عقایدمان همیشه می‌گفت: برای آنکه چیزی را بهتر بشناسید، از راه نقطه‌ی مخالف و مقابلش بشناسید؛ همان جمله‌ی معروف «تُعرفُ الأشیاءُ بِأضدادِها».

کتاب زیبایی‌ها و زشتی‌های کربلا، جمع اضداد است، چرا که کربلاء جمع اضداد بود. این کتاب را بخوانید تا پی به سِرِّ جمله‌ی «ما رأیت الا جمیلا» ببرید.

 

 

*زیبایی‌ها و زشتی‌های کربلا؛ به قلم سیدمحمدحسین راجی

 

   یکشنبه 25 اردیبهشت 1401


فرم در حال بارگذاری ...