« جمع اضداد | حلقه گمشده » |
برای من نه یک کتابِ خاص، بلکه سیرِ مطالعاتی منظومهی فکری رهبری، نقطهی عطفی بود که به طریقی محسوس، مسیر فکری و نوع نگاه من را به زندگی تغییر داد.
سیری که با طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن شروع شد. کتابی با متنی روان و بطنی بیکران. کتابی که مرا مصممتر کرد برای ادامهی راه. نیمههای راه رسیدم به یکی از دغدغههای مهم رهبری؛ دغدغههای فرهنگی.
آقا میگوید: «این از آن دغدغههاییست که آدمی به خاطر آن، گاهی ممکن است نصف شب هم از خواب بیدار شود و به درگاهِ پرودرگار تضرّع کند».
آقا میگوید: «من دغدغهی سیاست را ندارم. وضع ما در میدان سیاست بسیار خوب است، ما در موضع فعالیتیم و دشمن در موضع انفعال».
آقا میگوید: «در باب اقتصاد، با اینکه غم طبقات ضعیف جامعه را در دل دارم، اما نسبت به آینده امیدوارم».
امّا...!!! امّا؛ آقا میگوید: «احساس نگرانی عمیق در باب فرهنگ دارم».
آقا میگوید: «دشمن ما بعد از سلب امید از ابزارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی به ابزارهای فرهنگی پناه آورده است».
چقدر تامل برانگیز!!! امروزِ خودمان را که میبینم، بیشتر از پیش به این اندیشهی عمیقِ رهبری پی میبرم که در چه کارزار سختی قرار داریم. اینکه در هر بحران و حادثهای، دشمن نهایت تلاشش را میکند برای ضربه زدن. امروزِ خودمان را که میبینم، بیشتر از پیش، به ضرورت جهاد تبیین پی میبرم، چرا که آقا دغدغهی فرهنگ را دارند.
فرهنگ یعنی: ذهنیتهای حاکم بر وجود انسان که هدایتگر رفتارهای اوست و به گفتهی رهبری آن عالِم است که میتواند محتوای ذهن انسانی را تبدیل به چیزی کند که از این جسم و از این سختافزارِ موجودِ بشری، یک انسان متعالی، پیشرو و فعال بسازد؛ چرا که «مِدادُ العُلَماءِ اَفضَلُ مِن دِماءِ الشُّهداءِ».
کتاب دغدغههای فرهنگی، کتاب تورق، مزهمزه کردن و سَرسَری رد شدن نیست. دائما مجبوری لابلای کوچهپسکوچههایش بایستی، نفسی عمیق بکشی، گاهی برگردی و به پشتت سرت نگاه کنی و بعد با عزمی استوارتر ادامه دهی...
عذر تقصیر، بابت اطالهی کلام... اگر این کتاب را خواندهاید، که فبها! اگر هم نخوندهاید که فرصت را مغتنم شمرید و خواندنش را از دست ندهید.
فرم در حال بارگذاری ...