میون اونهمه شلوغی و همه‌همه‌ی روز اردو یه آرامش عجیبی اینجا بود که دلت نمی‌خواست با هیچ چیزی عوضش کنی. ممنونم که منو به حضور طلبیدی! بماند به یادگار از اردوی باغ ابریشم ۱۴۰۲/۰۲/۱۸ بیشتر »
   دوشنبه 18 اردیبهشت 1402نظر دهید »
  وقتی که بی‌محابا با ماژیک مشکی‌اش شعارهای پوشالی روی دیوار را خط‌خطی کرد و با قلبی راسخ‌ و سرشار از عشق، فراز «لبیک یا خامنه‌ای» را نگاشت، به یاد انقلابیون سال 57 افتادم که به عشق خمینی‌ای که به همه جرأت طوفان داده بود شعار «درود بر خمینی» را روی… بیشتر »
   پنجشنبه 20 بهمن 1401نظر دهید »
صبحِ روزِ اولِ اعتکاف تا چشمانش را باز کرد گفت: «خانم چه ویوی قشنگی را برای استراحتمون انتخاب کردید... ممنونم که ما را اوردید اعتکاف...». بغلش کردم و گفتم: همه‌ی کسانی‌که اینجا هستند باید ممنون‌دار امام خمینی (ره)، رهبر عزیزمان سیدعلی، شهدای انقلاب و… بیشتر »
   سه شنبه 18 بهمن 1401نظر دهید »
    صدای همهمه‌شان می‌آمد. درِ کلاسشان را باز کردم. آه و ناله‌شان بلند شد. نگین گفت: «آخه اینا چیه ما می‌خونیم؟ به چه دردمون می‌خوره؟» اسماء گفت: «اتفاقا بابام گفته تاریخ خیلی به دردتون می‌خوره.» گفتم: بچه‌ها به‌جای این حرف‌ها تا شروع امتحان، نکات مهم… بیشتر »
   سه شنبه 4 بهمن 1401نظر دهید »