« لحظه‌لحظه تا عاشورا...آبیِ زلال »

 

تلفن زنگ می‌خورد. از آنطرف خط آهسته می‌گوید: «مادر به قربانت! پس کِی بریم پارچه بخریم؟»

_ دورت بگردم یکشنبه، بعد از کلاسم خوبه؟

با اینکه پا درد دارد، اما دلش می‌خواهد طول خیابان را پیاده طی کنیم. روی سنگ‌فرش پیاده‌رو، زیر سایبان درختان، آرام‌آرام قدم برمی‌داریم...

لابلای شلوغی و همهمه‌ی خیابان، صدایش را می‌شنوم. به سمت صدا برمی‌گردم. با لنز دوربینم این لحظه را، صدای پایِ آمدنش را ثبت می‌کنم. شما هم می‌شنوی؟ صدایِ پایِ محرم را می‌گویم. آرام‌آرام می‌آید. صدای کاروان کربلا، صدای دشنه و شمشیر، صدای ناله و شیون... کوچه خیابان‌هایِ شهر  بوی محرم به خود گرفته‌اند... دلم می‌لرزد... 

 

 

تشنه است. سمتِ آبسردکن می‌رود. با دستانِ لرزانش، لیوان کوچکش را آب می‌کند... ”سلام بر شهید کربلا“ می‌گوید...

_ مادر همین پارچه‌ی مشکی خوب است. دورت بگردم زود دست به کار شو؛ برای دوخت و دوزِ رَختِ محرمم. تا محرم چیزی نمانده است.

پاهایش از خستگی ”زُق زُق“ می‌کند. انگشت کوچک پایش تاول زده است. پایش را درون تشت آب می‌گذارد. کمی پاهایش را می‌مالم... یک جفت کفشِ پیاده‌روی هم می‌خواهم...

تلفن زنگ می‌خورد. از آنطرف خط آهسته می‌گوید: «مادر به قربانت! یادت باشه تو سامانه ثبت نام کنیم...».

 

کم‌کم سیاهی علمت دیده می‌شود؛ «یا حسین»

 

   یکشنبه 3 شهریور 1398
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(34)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
34 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: خادم شهدا [عضو] 
5 stars
عالی خوش به حالتون منم کربلا موخوام :((((((((
1398/06/14 @ 14:23
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
ان شاء الله بزودی قسمت و روزیت بشه زیارت کربلا.
1398/06/15 @ 08:44
نظر از: تســـنیم [عضو] 
تســـنیم
5 stars
إن شاء الله که زیارت امام حسین علیه السلام رزق و روزی هر سالتون! :))) فدای تو نازنین دوستِ خوب و هنرمندم!
1398/06/10 @ 16:56
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
ان شاء الله روزی همه‌ی آرزومنداش به هنرمندی شما که نیستم تسنیم بانو جان :)))
1398/06/10 @ 18:51
نظر از:  
5 stars
فرارسیدن دهه محرم تسلیت باد https://kosar-esfahan.kowsarblog.ir/
1398/06/10 @ 08:33
نظر از: منــــــــــاره [عضو] 
5 stars
موفق باشی خواهر جان
1398/06/06 @ 15:28
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
سلامت باشید دوست عزیز.
1398/06/06 @ 21:50
نظر از: صبا [بازدید کننده] 
صبا
5 stars
مریم منم مانتو میخوام.
1398/06/05 @ 15:29
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
من هِی منتظر خبر تو بودم، خبریت نشد، منم با مادرجونم رفتم پارچه خریدم :)) در خدمتم بعد امتحان برات می‌دوزم.
1398/06/05 @ 18:26
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars
قشنگ بود و دلربا. شما خیاطی بلدی؟ آفففففففرین. اصفهانی هستی دیگه، همه هنرمند ماشاالله.
1398/06/05 @ 09:58
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
سلام طوبا جانم. سپاس از نظر لطفت. بلی من خیاطی هم می‌کنم :))
1398/06/05 @ 14:17
نظر از: ... [عضو] 
5 stars
کم کم سیاهی علمت دیده می شود یا حسین :) خیلی قشنگ بود اینم اضاف کن آخرش
1398/06/04 @ 17:38
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
اضافه کردم دوست خوبم :))) سپاسگزارم بابت همه چی
1398/06/04 @ 17:51
پاسخ از: ... [عضو]
...
5 stars
دیگه نظر نمی دم چون زودی حرفهای خط خطی رو گوش میدی ایششششششششش
1398/06/04 @ 18:43
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
خوب تو هم بوگو چی اضافه کنم یا کم کنم منم همون کارو می‌کنم :))
1398/06/04 @ 18:47
پاسخ از: ... [عضو]
...
5 stars
نوموخوام
1398/06/04 @ 18:50
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
بیا ببرمت کوه صفه تا آشتی بشیم :))
1398/06/04 @ 19:01
پاسخ از: ... [عضو]
...
5 stars
نه ببرم خونه خط خطی(:
1398/06/04 @ 19:07
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
والا هنوز به خودمم اجازه‌ی شرفیاب شدن به محضر گرامیشان را نداده. هر گاه رخصت دادند شما را هم همراه خودم می‌برم. فعلا دارم روش کار می‌کنم ببینم کِی راضی میشه :))
1398/06/04 @ 19:13
پاسخ از: ... [عضو]
...
5 stars
خخخ باب مزاح ببخشید اذیتت کردم. ان شاالله به زودی همو ببینید و حسابی بهتون خوش بگذره یاحق
1398/06/04 @ 19:16
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
این چه حرفیه. خیلی خیلی خوشحال شدم از مصاحبت با شما. ان شاء‌الله شما رو هم زیارت کنم بزودی :)) موفق باشی دوستم. :)))
1398/06/04 @ 19:20
نظر از: یا کاشف الکروب [عضو] 
5 stars
با سلام و احترام ان شاء الله سلامت باشند. جالب بود، به وبلاگ من هم نگاهی بیندازید، به وبلاگ صریر هم نگاهی بیندازید انتقادات و پیشنهادات شما را می پذیریم.
1398/06/04 @ 15:19
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
سلام دوست خوبم. سپاسگزارم. بله حتما :))
1398/06/04 @ 15:40
نظر از: ... [عضو]
...
5 stars
سلام این متنت با بقیه فرق داشت. لحنش و زبانش زیبا بود زیبا
1398/06/04 @ 14:36
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
سلام دوستم. من که فرق لحنشو نفهمیدم تو چیه؟ شما از اون باهوشها هستی که خیلی دقتت زیاد :))) و ممنونم نظر لطفت عزیزم.
1398/06/04 @ 15:05
پاسخ از: ... [عضو]
...
5 stars
زنگ تلفن می خورد. همش اتفاقِ پشت سر هم. بدون هیچ اضافه ای. حتی اضافه های به جا و این که انگار داره در لحظه اتفاق می افته
1398/06/04 @ 15:26
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
وای چه قشنگ گفتی. ذوق زده شدم. :)) خیلی دلم می‌خواد از تجربیاتت بیشتر بگی دوست خوبم! برای همه‌ی متنهام :))))
1398/06/04 @ 15:38
پاسخ از: ... [عضو]
...
5 stars
چشم خانوم. دل شما شاد بشه منم شادم
1398/06/04 @ 15:40
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
سپاس دوست خوبم :))) البته منظورم نه به تعریف و تمجید است. ایرادات کارم رو بگو با کمال میل می‌پذیرم. :))
1398/06/04 @ 15:43
نظر از: نردبانی تا بهشت [عضو] 
5 stars
خدا حفظش کنه انشالله تشنه باران جان!!! بوی محرم همه جا رو فرا گرفته اشک، ماتم، روضه ارباب، نذری ارباب
1398/06/04 @ 13:41
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
ممنون یاس جانم.
1398/06/04 @ 15:01
نظر از: ... [عضو] 
...
5 stars
ای بابا تو چقدر اسم عوض می کنی گم میشی ها تو این شلوغی:)))
1398/06/04 @ 12:24
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
سلام همین یه بار بود که! دوست دارم تو این شلوغ پلوغیها گم بشم! ;)) خدا کنه که پیدا بشم...
1398/06/04 @ 12:38
پاسخ از: ... [عضو] 
...
5 stars
نه یه بار نیست تو عرض یه هفته دوبار اسم عوض کردی یار مهدی_ـــــــ عطریار_ـــــــ کویرم تشنه باران
1398/06/04 @ 14:01
پاسخ از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars
فکر کردم اسم خودمو میگی :)) شاید زده به سرم!
1398/06/04 @ 15:00


فرم در حال بارگذاری ...