« یک جفت کفش پیادهروی | ناقوسها به صدا در میآیند » |
غدیر نامی پرآوازه و آشنا در وادیِ خم، چشمهی حیاتیست که تشنگان حقیقت در کنار آن از آبیِ زلالِ حبّ ولایت و امامت نوشیدند و در سایهسار شجرهی طیبهی نبوت و امامت از ثمرهی آن غرق نعمت شدند.
غدیر فراتر از ظرف مکانی، تداعیکنندهی رویدادی عظیم در تاریخ پرفراز و نشیب اسلام است. هنگامهای که ندای جبرییل در گسترهی آسمان طنینانداز شد: «یَا أیُهَا الرَّسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لمتفعل فما بلغت رسالته...» و این دستان علی بود که بر ید بیضای پیامبر قرار گرفت و چشمها را همه خیره کرد.
اینک زمان تبلور نورِ نبوی در ولایت علویست برای اتمام رسالت پیامبر. بانگ «هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست» بلند شد و غدیر شد روزی برای «اکمال دین» و «اتمام نعمت». غدیر شد یکی از استوارترین براهین حقانیت ولایت و امامت علی علیهالسلام و فرزندانش. غدیر شد نقشهی راهی برای رهیدن از برهوت ضلالت و گمراهی به سمت جادهی سبز فلاح و رستگاری.
اما دیری نپایید که خنّاسان با وسوسههای پنهانی و خدعه و تزویر شیطانی چهرهی منفورشان را نشان دادند. زمان، زمانِ بیعت گرفتن بود؛ زباناً و قلباً. گفتند که ایمان آوردیم اما؛ «إن الله یعلم ما یسرون و ما یعلنون». چهرهی ایمانشان رنگ باخت و توطئههای نهان و آشکارشان آغاز شد. از نقشهی قتل پیامبر تا جلوسشان زیر سایبان سقیفه.
عجبا، که سخن نبی را زمین نهادند و حق را کتمان کردند! حب جاه و مقام چنان در دلهایشان ماوا کرده بود که چشمانشان را به روی حقیقت بستند و خلافت علوی را غصب کردند. اصحاب سقیفه چنان بلوایی به پا کردند که ثمرهی آن نه محدود به آن زمان، بلکه موثر درهمهی زمانها بود و این غصب، طی قرون متمادی آنچنان ضربهای بر پیکرهی اسلام وارد کرد که زبان و قلم عاجز از وصف آن است.
اینجا نقطهی آغازی شد برای قصهی سکوت و تنهایی علی، سکوتی ۲۵ ساله! شروع قصهی فدک و حقطلبی فاطمه! قصهی درب سوخته و پهلوی شکسته! قصهی جام زهرآگین! قصهی کربلا و سرهای بریده! قصهی غیبت هزار سالهی فرزندش مهدی!
چه اندکند یاران و حامیان علی! علی راز دل با که بگوید؟ شگفتا که در ظلمت شب، چاه میشود گوش شنوا برای رازهای نهان علی! چه بگویم از مظلومیت علی که «میراثش به تاراج رفته!» چه بگویم از علی که «چشمش خار بود و گلویش مالامال از عقده!» چه بگویم از علی که سکوتش چون رجزخوانیش در میدان نبرد برای اسلام بود و بس!
و چه بهشتی در زمین بر پا شد، آنگاه که پس از بیست و پنج سال بر مسند حکومت نشست و عدالت را تا زمان رستگاریش در محراب شهادت، ساری و جاری نمود.
سلام بر امیر المومنین علی علیهالسلام!
سلام بر قرآن ناطق!
سلام بر دین تحریف ناپذیر خدا!
و سلام بر آن روزی که عِطر عدالت مهدوی کوچه پس کوچههای دلتنگی را پر میکند!
فرم در حال بارگذاری ...