« خامنه‌ای عزیزحضرت ماه »

 

اخبار آمار شهدا در روزهایی که گذشت، برایم تلنگری دوباره بود. اینکه مرگ همان همسایه‌ی پُر سر و صدایی است که همیشه دم در ایستاده؛ چه در هیاهوی جنگ، چه در سکوت بیمارستان‌های کرونازده، چه در میان خنده‌های یک مهمانی عادی، یا لابلای شلوغ پلوغی هر لحظه از زندگی‌هایمان. همان تفسیرِ «هر کجا باشید مرگ شما را درمی‌یابد.»

 

اما اینکه مرگ را چگونه ببینیم، انتخاب من و شماست. هیولایی ترسناک که خواب‌هایمان را می‌دزدد؟! یا معلمی حکیم که به ما پروانه‌ زیستن را می‌آموزد؟!

 

مرگ مثل ساعت زنگ‌داری است‌، که برخی را صبح زود بیدار می‌کند و بعضی‌ را حوالی‌ِ شب. عاقل کسی است که همیشه آماده باشد. بهترین آمادگی برای مقابله با آن، زندگی کردن است؛ مثلِ باغبانی که می‌داند زمستان آمدنی‌ست، اما امروز دارد درخت می‌کارد. همان کلام پیامبر که فرمودند: «برای دنیایت چنان کار کن که گویی همیشه زنده‌ای و برای آخرتت چنان که گویی فردا می‌میری.»

 

این فلسفه زندگی آگاهانه است. زندگی کن و برای بانگ رحیل آماده باش. با کاشتن بذرهایِ نیکی که پس از ما بهار می‌آفرینند. با نوشتن داستانی که پس از «فانِ» ما «باقی» بماند. زندگی‌ای که وقتی مرگ به سراغش می‌آید، بگوید: «ببخشید مزاحم شدم، شما ادامه دهید!»

 

   سه شنبه 24 تیر 1404


فرم در حال بارگذاری ...