کاغذ تا خورده روی پیشخوان آشپزخانه توجهام را جلب کرد. بازش کردم. نوشته بود: «یادت هست دیروز که از سر خستگی، صدامو بالا بردم و کلماتم مزهی تندی گرفتند؟» نفسم در سینه حبس شد. به یکباره همهی خاطراتِ سالها زندگی مشترک توی ذهنم به نمایش درآمد.…
بیشتر »