پای درد و دلش که نشستم، مشکلات خودم را فراموش کردم. علی آقا کارگر یک کارخانه، با 5 سر عائله. از خودش میگفت، که مجبور بود برای گُذران زندگی شیفت شب هم اضافه کار کُنَد. از پسر نوجوانش که به جای لذّت بردن از تعطیلات تابستانهاش، شاگردی آلومینیومسازی…
بیشتر »