همین که واردِ جَمعِمان شد، گفت: «شنیدید راجع به فلانی چی میگن؟!»

با آب و تاب داشت؛ تعریف می‌کرد. گوش تیز کرده بودیم و به دقت مُستمعِ سخنانِ وی شده بودیم. ناگهان، دوستی بانگ برآورد: «تیر انداز، تیرت به خطا رفت؛ در این فاصله چهار انگشتی ... !!!»*

بعضی وقتها چقدر راحت به شنیده‌ها اکتفا می‌کنیم...

 

فاصله میان حق و باطل

 

 * خطبــــه 141 نهج البلاغــــه

 

  التحذیر من سِماع الغيبة  

 

أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِيهِ وَثِيقَةَ دِينٍ وَ سَدَادَ طَرِيقٍ فَلَا يَسْمَعَنَّ فِيهِ أَقَاوِيلَ الرِّجَالِ، أَمَا إِنَّهُ قَدْ يَرْمِي الرَّامِي وَ تُخْطِئُ السِّهَامُ وَ يُحِيلُ الْكَلَامُ وَ بَاطِلُ ذَلِكَ يَبُورُ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ وَ شَهِيدٌ. أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ إِلَّا أَرْبَعُ أَصَابِعَ.
فسُئل (علیه السلام) عن معنى قوله هذا، فجمع أصابِعَه و وضَعَها بَينَ أذُنِه و عَينِه ثم قال: الْبَاطِلُ أَنْ تَقُولَ سَمِعْتُ، وَ الْحَقُّ أَنْ تَقُولَ رَأَيْتُ    

 

  پرهیــز از شنیدن غیبت  

 

اى مردم، آن کس که از برادرش، اطمینان و استقامت در دین و درستی راه و رسم را سراغ دارد، باید به گفته مردم درباره او گوش ندهد. آگاه باشید! گاهی تیرانداز، تیر اَفکَنَد و تیرها به خطا می‌رود؛ سخن نیز چنین است. درباره کسی چیزی می‌گویند که واقعیت ندارد و گفتار باطل تباه شدنی است، و خدا شنوا و گواه است. بدانيد، كه ميان حق و باطل تنها چهار انگشت فاصله است.
از او پرسيدند كه اين به چه معنى است؟ انگشتانش را كنار هم نهاد و ميان گوش و چشم قرار داد و گفت: باطل اين است كه بگويى شنيدم، و حق اين است كه بگويى ديدم.

 


موضوعات: مذهبی
   سه شنبه 9 مرداد 139716 نظر »

 

ماه گرفتگی

 

در سکوت و آرامش شب، خیره به چهــره ماه ...

- ماه گرفتگی یعنی چی؟ چرا ماه تاریک شد؟ 

یعنی، سایه‌ای به وسعت کره زمین که ماه را می‌پوشونه.

- بیدار بمونیم تا ماه دوباره روشن بشه؟

باشه، بیدار می‌مونیم ... منتظر می‌مونیم ...

ای ماه‌رو، رخ بنما!

نکند که ما سایه شدیم، سایه‌ای به وسعت سالهای طولانی انتظار!!!

   شنبه 6 مرداد 139710 نظر »

 

یک فنجان چای با طعم عشق

 

 

مهم نیست چه طعم و رنگی داره، مهم اینه که کنار کی داری چایی می‌خوری!

زندگی هم همینه!

تلخ و شیرین داره، سرد و گرم داره، کم و زیاد داره ...

مهم اینه که با عشق کنار هم باشیم.

 

+ بفرمایید یک فنجان چای دبش قند پهلو 

++ زندگیتون سرشار از عشق  : ))

 

 

   سه شنبه 2 مرداد 139722 نظر »

 

آخرش رسیــ ـ ــدم به خودِ خــ ـ ــودت!

دلـ ـ ـم یکــ بغل آرامــ ـ ــش

می‌خـ ـ ــواد!

 

کلیدواژه ها: خدایا آرامش
   دوشنبه 1 مرداد 13972 نظر »

 

این روزها همه جا حرفِ شماست. مساجد، حسینیه‌ها... همه در تکاپوی جشنِ میلادِ شما. یادم می‌آید کودکیم را که همراه با خانواده‌ام در جشنِ میلاد شما برای زیارت راهی مشهد شدیم.

دخترکی بازیگوش که به هوایِ شنیدن صدای نقاره‌خانه و خوردنِ یک لیوان آب سقاخانه، پدر و مادرش را گم کرد. دوان دوان، به این طرف و آن طرف می‌رفت. مضطرب، پریشان، گریان... و دستان مهربان خادمِ سبز پوشت که آرامشی شد برایِ نگرانیهایش، واحد گمشدگان حرم و پیدا شدن.

آقا جان! دلم پر کشیده که دوباره بیایم و در شلوغی حرمت گُم شَوَم. تمامی صحنها و رواق‌ها را بِدَوَم تا تشنه‌ی یک جرعه آب سقاخانه‌ات شوم. برسم به صحن انقلاب و بنشینم روبروی گنبد طلا. دلم را دخیل ببندم به پنجره فولادت و زار زار گریه کنم، آنقدر که پیداشوم، شاید خودم را پیدا کنم!

آقا جان من گمشده‌ام، یک گمشده راه؛ این گمشده را بطلب! روزی، روزگاری از همین روزها، تا که منم زائرت شوم!

«السلام علیک یا غریب الغرباء»

 

میلاد امام رضا (ع)

 

 

   دوشنبه 1 مرداد 13972 نظر »

1 ... 39 40 41 ...42 ... 44 ...46 ...47 48 49 ... 53