« ببار باران! | این یک گنج است » |
نمیدانم قصهی نخلهای بیسر را شنیدهاید یا نه؟ نخلهایی که اگر زبان باز میکردند، حرفهای زیادی برای گفتن داشتند؛ حرفهایی از جنس مقاومت، ایثار و ایستادگی. نخلهایی که یادگار هشت سال حماسه و نبرد در جبهههای جنگاند؛ سمبلی از مقاومت و پیروزی. نخلهایی که ایستاده مُردند.
قصهی آنهایی که سرشان رفت امّا قولشان نه. آنهایی که برای آزادی وجب به وجب خاکشان به خاک و خون غلطیدند اما سر در برابر دشمن خم نکردند. آنان که درس گرفتهی مکتب عاشورایی بودند و به اطاعت از فرمان امامشان چون نخل ایستادند و ایستادگی کردند.
قصهی شهید همّتها، شهید خرّازیها، شهید جهانآراها ...
حکایت کسانی که آماده در رکاب امامشان بودند، نه حکایت آنهایی که به دنبال افزایش نرخ ارز و دُلارند! نه آنهایی که به دنبال احتکار اجناسند! نه آنهایی که حتی به هموطن خودشان هم رحم نمیکنند! و نه آنهایی که فرار را بر قرار ترجیح میدهند!
قصهی این ایستادگیها هنوز هم ادامه دارد. دفاع از حریم اسلام حدّ و مرز نمیشناسد. هر کجا بدخواهان و دشمنان اسلام به دنبال توطئهاند، مدافعان حریم اسلام و ولایت آمادهاند و مایهی مباهات.
فرم در حال بارگذاری ...