اینبار صندلیهایِ خالیِ توی اتوبوس، طوری بودند که نتوانستیم همنشین و همصحبت هم شویم. خانم ایمانی، صندلی اول و من روی صندلیهایِ دوتاییِ روبرویِ همِ میانهی اتوبوس بودم. خانم ایمانی با برگههایِ امتحانی توی دستش، داد میزد که من یک معلمم. ایستگاه…
بیشتر »