کویرم تشنه باران
اے مُنتقم غمِ سرخِ حسین، کجایے...
خانه
به شیرینیِ رطب
شده گاهی بیصبر گوشهای بنشینی و منتظر یک اتفاق خوب باشی؟! بیصبر، بیحوصله، ناشکیبا … صفحات کتابم را ورق میزدم، از اول به آخر، از آخر به اول؛ تا اینکه صدای پای یک اتفاق خوب آمد! درینگ، درینگ … گوشی را که برداشتم، از آن طرف خط با همان…
بیشتر »
کلیدواژه ها:
خاطرات گذشته
,
دیدار با دوست قدیمی
موضوعات:
خاطره بازی
جمعه 24 خرداد 1398
8 نظر »
لینکــهاے کاربردے
خانه
اخیر
آرشیوها
موضوعات
آخرین نظرات
تازههاے وبلاگــ
تسلط بر مغزها
ماجراهای اتوبوس خط ۲۱
ما ساندیسخورا
مسابقهی موشکی
مقصد همهی خواستههایم
پروانگی
آخرین موکب
عشقی که حد و مرز ندارد
مهد کودک اربعینی
کربلا کربلا ما داریم میآییم
پُر بازدیدها
نامهای به همکلاسی
فاصله، فقط چهار انگشت! از گوش تا چشم
حمایت از کالای ایرانی، راهکارها و رخنهها + یک تجربه خوشایند
یک فنجان چای با طعم عشق
دوستِ مجازی و حقیقـی من
بشقاب چینی شکستہ!!!
باغبـــان و گل ...
آآآآآآ...
شاهدانِ خاموش!
آدمها و خانههایشان
قانون سه هیچ
رنگ خــــدایی
خانہ دوستــ
به سوی فردای روشن
قدمهاے عاشـ ــقے
خطخطی
شورِ شیرین
طوبای محبت
عصر غربت لالهها
سایه
صبا
اسـراء
حضرت آقا
تسنیم
طلبه نوشت
حاضران
زفاک
نویسنده محمدی
«کپی و نشـر مطالب با ذکـر منبع بلامانع است»
تماس