اِپیزود دوم   ” یک ظهر پر هیاهوی پاییزی “ یکی از تصمیمات جدی من در آغاز سال تحصیلی جدید این بود که، مسیر بین خانه و حوزه را پیاده طی کنم. برای من که بسیار لذت‌بخش است، دیدن منظره‌های ساده، شاید هم پر زرق و برق کوچه و بازار، خیابانهای شلوغ و گاه خلوت،… بیشتر »
   پنجشنبه 6 دی 139711 نظر »
  اِپیزود اوّل*   ”یک صبح نسبتاً سرد پاییزی“ با خوشحالی وارد خانه شد. قرار بود از طرف مدرسه به استخر بروند، به گفته‌ی مسئولین بزرگوار مدرسه یک اردوی تفریحی، ورزشی! چه شوق و ذوقی داشت، می‌گفت: ”مامان باید برگه‌ی رضایت‌نامه را امضا کنید؛ تازه! گفتند: پدر… بیشتر »
   سه شنبه 4 دی 13978 نظر »