بعضی جملات را باید قاب گرفت و زد روی دیوار تا مدام جلوی چشمانت باشد، تا مدام ببینی‌اش، تا مدام در ذهنت تکرار شود...

چند وقتی‌ست که یک دوست خوب* همدم و مونس من شده است. گاهی آنچنان غرق در سخنانش می‌شوم که گذر زمان را حس نمی‌کنم. هر چقدر هم که برگردم و سخنانش را مرور کنم، برایم تکراری نمی‌شوند. سخنانش مثل حبه‌ی قندی در وجودم حل می‌شوند. همینقدر شیرین و دوست‌داشتنی...

هر روز یک تکه از سخنانش را برای خودم قاب می‌کنم. قاب امروزم را از همه بیشتر دوست دارم. نصبش کرده‌ام بهترین گوشه‌ی قلبم، بهترین گوشه‌ی ذهنم، بهترین گوشه‌ی همه‌ی زندگیم...

همیشه در ایام عید غدیر، معمول است، که مردم این را می‌خوانند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ عَلِی بنِ أبی‌طالبٍ عَلَیهِ‌السَّلام». بنده به دوستانم غالباً این‌جور می‌گویم، می‌گویم نگویید ‌«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا»، می‌ترسم دروغ باشد، بگویید: «اَللهمَ اجعَلنا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ عَلِی بنِ أبی‌طالبٍ عَلَیهِ‌السَّلام»؛ خدایا ما را از متمسکین به ولایت قرار بده، ببینیم هستیم یا نه...*

 

 

در این قاب تامل کنید! چقدر اهل ولایت هستیم؟! ولایت علی، فقط به دوست داشتن نیست، به زبان گفتن نیست، ولایت علی یعنی در افکارت، در اعمالت در ذره ذره‌ی زندگیت پیرو علی باش. در عمل نشان بده که ما «اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند».

 

* طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

 


موضوعات: کافه کتاب
   سه شنبه 5 اسفند 139912 نظر »

 

می‌گفت: ”اربعین به کربلا نروید؛ که اسیر می‌شوید در جاده‌ای که تمام هوش و حواستان و مهمتر از همه دلتان را جا می‌گذارید“.

حکایت، حکایتِ همین دل است؛ دل‌هایی که جاماند. دل‌هایی که امروز تنگ‌تر از همیشه شده است. سالِ گذشته که فارغ از هیاهوی این دنیایِ مادی در مسیر پیاده‌روی اربعین قدم می‌زدم و در رویاهایم با خودم می‌گفتم: ”سال دیگه با بچه‌ها میایم. سال دیگه از مسیر طریق‌العلماء می‌ریم. سال دیگه...“؛ هیچ‌وقت گمان نمی‌کردم که امسال خبری از پیاده‌روی اربعین نباشد.

آری حکایت، حکایتِ همین دل است که اگر جا بماند، تنگ می‌شود و امروز تنگ‌تر از همیشه است. چطور می‌تواند این فاصله را تحمل کند؟ چه کنیم با این دلِ تنگ؟ چه کنیم با حسرت سردِ جاماندگی؟ چه کنیم با پایِ درمانده‌ای که به تمنّای مهری پدرانه راهی مسیر می‌شد؟ امسال غبار کدام جاده را از لباس و چادر مشکیمان بتکانیم؟ این دل بی‌تاب را چطور آرام کنیم؟

گویی که خبرها راست است و امسال نقلی از هیاهویِ هر ساله‌ی پیاده‌روی اربعین نیست! گویی امسال واقعا جامانده‌ایم! گویی که امسال دستمان از لمسِ ضریح آقایمان کوتاه است!

حال که اینگونه وامانده‌ایم بیایید قلم به دست بگیریم و از خاطرات شنیدنیِ اربعین بنویسیم، تا حال و هوا و آن حسِ نابِ پیاده‌روی اربعین را تداعی کنیم. شاید ذره‌ای این دلمان آرام بگیرد... خاطرات خود را با هشتگ #قدمهای_عاشقی در شبکه‌ی کوثرنت منتشر کنید. منتظر خاطرات شنیدنی شما هستیم.☺

پ.ن: به منظور تجمیع خاطراتِ زائرانِ اربعین، وبلاگی با عنوان «قدم‌های عاشقی» ایجاد کرده‌ایم و خاطرات شما را به اسم خودتان در این وبلاگ منتشر می‌کنیم.

? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?

آدرس وبلاگ قدم‌های عاشقی: ??

https://ghadamhayeasheghi.kowsarblog.ir

   پنجشنبه 27 شهریور 13999 نظر »

 

«باب پنجم»

زمانی که امام حسین‌علیه‌السلام همه عزیزان خود را غرقِ خون دید، بانگ برآورد: «هل من ناصر ینصرنی؟» و ما امروز پس از گذشت این همه سال در پاسخ به ندایِ امام می‌گوییم: «یَا لَیتَنا کُنتُ مَعَکُم...» و بر غربت و تنهایی امام گریه می‌کنیم؛ غافل از آنکه این فریاد، فریادِ طلبِ یار به وسعت همه‌ی تاریخ است؛ از گذشته تا حال و تا آینده. باید گریه‌ی ما بر مظلومیت امام حسین‌علیه‌السلام منجر به یاری امام شود. منجر به توسعه راه و مَرامِ امام شود و الّا این گریه هیچ ارزشی نخواهد داشت.

 

 

در زیارت ناحیه مقدسه از زبان امام زمان‌عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف می‌خوانیم: «اگر زمانه مرا به تأخیر انداخت و فرصتی برای یاریت پیدا نکردم، هر صبح و شام برایت ندبه و ناله می‌کنم و به جای اشک برایت خون گریه می‌کنم». این یعنی اینکه گریه باید جای یاری را بگیرد. اینجاست که جلسات عزاداری امام حسین‌علیه‌السلام نوعی کلاسِ درس و تمرین می‌شود.

یک روز در صحرای کربلا، امامی تنها ماند و غریبانه شهید شد و من و شما گریه می‌کنیم که یک روز، یک جای دیگر، یک امام دیگر تنها نمانَد. سر کلاسِ درسی نشستیم که تمرین کنیم برای آن آقایی که قرار است بیاید، تا یاری‌اش کنیم و تلاش می‌کنیم مثل آنهایی نباشیم که امامشان را تنها گذاشتند. تلاش می‌کنیم که مبادا از جاماندگان قافله کربلا باشیم و حسرت بخوریم! راه مهدی امتداد راه حسین است. "لبیک یا مهدی" همان "لبیک یا حسین" است.

 

برای مطالعه همه باب‌های این مطلب روی کلیدواژه «حب‌الحسین» کلیک بفرمایید.


موضوعات: حب الحسین
   شنبه 15 شهریور 13998 نظر »

 

 «باب چهارم»

"دیدین تویِ جلسات عزاداری امام حسین‌علیه‌السلام همین که اسم آقا اباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام را می‌شنوی، دلت می‌لرزه و قلبت منقلب می‌شه!"

خداوند یک آتش و حرارتی از عشق و محبت به امام حسین‌علیه‌السلام در قلب همه‌ی مؤمنین قرار داده که این حرارت یک ضمانت هم دارد و آن، این است که هرگز این آتش سرد و خاموش نمی‌شود. «إنّ لِقَتلِ الحُسَین حَرارةً فِی قُلُوبِ المُؤمِنینَ لاَ تَبرُدُ أبَداً».¹ اهل‌بیت‌علیهم‌السلام هم برای گریه بر امام حسین‌علیه‌السلام سفارش کرده‌اند و فرمودند با گریه بر امام حسین‌علیه‌السلام محبت خودتان را به ما نشان دهید. امام صادق‌علیه‌السلام محبّین و شیعیان خودشان را با این خصوصیت یاد می‌کنند: «ألَّذیِنَ یَفرَحُونَ لِفَرَحِنا و یَحزَنُونَ لِحُزنِنا»²؛ در غم ما غمگین و در شادی ما شادمانند. از این رو وظیفه عقلانی و شرعی ایجاب می‌کند که در ایام عزاداری اهل‌بیت‌ حزن و اندوه خودمان را به زبانِ حال یعنی با اشک، آه، ناله و زاری اظهار کنیم.

ممکن است این سوال پیش بیاید که این گریه بر امام حسین‌علیه‌السلام که اینقدر بر آن سفارش شده است، فایده‌ای هم دارد؟! اصلا سودی به حال من و شما دارد؟!

بله؛ فایده دارد!! این حرف من نیست. روایت هست از امام صادق‌علیه‌السلام که فرمودند: «کسی که نام ما اهل‌بیت‌علیهم‌السلام نزد او برده شود و از چشمانش اشک بیاید، اگرچه به قدر بال پشه (مگس) باشد، گناهانش آمرزیده می‌شود، حتی اگر آن گناهان به اندازه کف روی دریاها باشد»³. 

 

 

شاید کسی بگوید: چقدر خوب! پس گناه می‌کنیم و بعد بر امام حسین‌علیه‌السلام گریه می‌‌کنیم تا گناهانمان پاک شود. خیر؛ چنین نیست! گریه‌ای پاک‌کننده‌ی گناهان است که همراه با توجه و معرفت به امام باشد. همراه با عشق و مودّت به امام باشد. اینطور نیست که فقط چند قطره اشک از چشم خارج شود، باید دلمان به امام حسین‌علیه‌السلام و یا هر یک از ائمه وصل شود. به قول معروف «با حلوا حلوا گفتن، دهن شیرین نمیشه"؛ با "حسین حسین گفتن هم کسی حسینی نمیشه". باید محبت و معرفت به امام بر وجودمان مستولی شود. در چنین حالتی وقتی اشکمان سرازیر شد، توبه کنیم و برگردیم و در سپاه امام‌ حسین‌علیه‌السلام قرار بگیریم و علیه یزیدهای نفس و جامعه قیام کنیم. بدیهی است که در این‌صورت حتی اگر "حُر" باشیم که راه امام را سد کرد، بخشیده می‌شویم.

 

ادامه دارد... باب پنجم

برای مطالعه همه باب‌های این مطلب روی کلیدواژه «حب‌الحسین» کلیک بفرمایید.

ـــــــــــ

¹ پیامبر اکرم‌صلوات‌الله‌علیه‌وآله: «همانا بر اثر کشته شدن حسین حرارتی در دل‌های مومنان ایجاد می‌شود که هرگز خاموش نخواهد شد.»؛ مستدرک‌الوسائل، ج ۱۰، ص ۳۱۸

² وسائل‌الشیعه، ج ۱۴

³ کامل‌الزیارات، ص ۱۰۳

 


موضوعات: حب الحسین
   پنجشنبه 13 شهریور 13997 نظر »

 

«باب سوم»

در درازایِ تاریخِ بشری حوادث بسیاری رخ داده‌اند که مظلومیت، فاجعه و کشتار زنان و کودکان از ویژگی‌های بارز آن‌هاست، اما این نمی‌تواند دلیل قانع‌کننده‌‌ای بر عزاداری و گریه‌ی دیرینه‌ی ما برای واقعه کربلا باشد! پس چرا پس از گذشت ۱۴۰۰ سال از واقعه عاشورا میل و اشتیاق شیعیان و حتی غیرشیعیان برای برپایی مراسمِ سوگواری سید و سالار شهیدان اباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام بیشتر می‌شود؟! در نگاهِ مقایسه‌ای بین حوادث متعدد، معیارِ بزرگیِ آن‌ها، جایگاه و موقعیتِ افرادِ آن در جامعه است. بطور مثال اگر رییس‌جمهور کشوری در یک حادثه کشته شود، مسئله مهمتری تلقی می‌شود و بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد تا اینکه یک یا چند فرد عادی در حادثه‌ای جان خودشان را از دست بدهند.

امام حسین‌علیه‌السلام یکی از چهارده نور برگزیده خدا، تربیت‌یافته‌ی خانه‌ی عصمت و طهارت، تعلیم‌یافته از سرچشمه وحی و رسالت، پرورش‌یافته در دامانِ خاتم پیامبران و در همه فضائل، سرآمدِ همه انسان‌ها در همه اعصار بوده است. همچنین یاران ایشان از برترین انسا‌ن‌ها و از سبقت‌گیرندگان بر ایمان و تقوا بودند. امام و یارانش از همه چیز بریدند و به حق پیوستند. اینچنین است که شخصیت و جایگاه امام با هیچکسی قابل قیاس نیست و عزاداری بر ایشان رنگ و بویی متفاوت به خود می‌گیرد. همه چیز در کربلا دست‌به‌دست هم داد تا این مصیبت، آن مصیبت بزرگی شد که داغ گرانی بود در اسلام و در تمام آسمان‌ها و زمین.¹ کنار آبِ فرات و لبان تشنه! تاختن اسب بر بدنِ پاره‌پاره! سر بریده بالای نیزه! غارت! آتش به خیمه‌ها! اسارت...

 

 

بین عرب‌ها معمول است هنگامی که می‌خواهند اهمیت مقام مرده‌ای را نشان دهند، مى‌گویند: آسمان و زمین بر او گریه کردند، و خورشید و ماه براى فقدان او تاریک شدند... .² از ابراهیم‌نخَعی نقل‌شده که گفت: امیرالمؤمنین علی‌علیه‌السلام از خانه خارج شد و به مسجد رفت و در آنجا نشست. یاران حضرت دور ایشان حلقه زدند. اندکی بعد حسین‌علیه‌السلام وارد شد و در مقابل حضرت ایستاد؛ امیرالمؤمنین‌‌علیه‌السلام دستش را بر سر حسین‌علیه‌السلام گذاشته و فرمودند: «فرزندم! خداوند در قرآن، اقوامی را سرزنش کرده و فرموده: فَمَا بَکَتْ عَلیْهِمُ السَّمَاء والأَرْضُ ومَا کَانُوا مُنظَرِینَ؛* به خدا سوگند! تو را خواهند کشت و آسمان و زمین برایت خواهند گریست».³

این چه مصیبتی بود؟ چه داغی بود؟ مصیبت امام حسین‌علیه‌السلام چنان شور و حرارتی بر دل مومنان گذاشته است که مردم با ایمان را به سوی برگزاری مجالس عزاداری و گریه بر امام‌علیه‌السلام می‌کشاند...

 

ادامہ دارد... باب چهارم

برای مشاهده همه باب‌های این مطلب روی کلیدواژه "حب‌الحسین" کلیک بفرمایید.

ـــــــــ

¹ زیارت عاشورا: «مصیبة ما اعظمها و اعظم رزیتها فی‌الاسلام و فی جمیع السماوات و الارض»

² تفسیر نمونه، ذیل تفسیر آیه ۲۹ سوره دخان

³ کامل‌الزیارات، ص ۸۸

* سوره دخان/ آیه ۲۹

 


موضوعات: حب الحسین
   جمعه 7 شهریور 139912 نظر »

1 ... 14 15 16 ...17 ... 19 ...21 ...22 23 24 ... 52