« بیبهانه تو را میخواهد! | اربعینی که مقصدش مهــدی است » |
آمدند از پسِ فرسنگها فاصله، با پاهایی تاولزده و خسته، با دلی سوخته از داغِ مصیبتت، با چشمانی آبیاری شده از نمِ اشکِ عزایت، تا تو را بخوانند و به تو سلام دهند. امّا من...! آقا جان! من هم اینجا، از پسِ فرسنگها فاصله، دلِ داغدارم را به سوی تو روانه میکنم، به کنج حرمِ شش گوشهات، تا نام زیبایت را بخوانم. رو به قبله میایستم، چشمانم را میبندم، به رسم ادب، دستم را روی سینه میگذارم، تا تو را سلام دهم.
السَّلامُ عَلی ولِیِّ اللهِ وَ حَبیبِهِ
السَّلامُ عَلی خَلیلِ اللهِ وَ نَجیبِهِ
السَّلامُ عَلی صفِیِّ اللهِ وَ ابنَ صَفیِّهِ
السَّلامُ عَلَی الحُسَینِ المَظلُومِ الشَّهیدِ
السَّلامُ عَلی اَسیرِ الکُرُباتِ وَ قَتیلِ العَبَراتِ ...
آقا جان! به اندازهی همین یک سلام از راه دور پذیرایم باش.
فرم در حال بارگذاری ...