امشب، در آسمانها هلهله و جشن و پایکوبیست
امشب، نوبت عاشقی و دلدادگی علیست
امشب، علی برای فاطمه و فاطمه برای علیست
امشب، نورٌ علیَ نور، شبِ ازدواج فاطمه و علیست
عشق به عشق ، " دریا به دریا " رسید
" لولوء و مرجان " ، یازده نور آسمانی رسید
پ. ن : "دریا به دریا" مصداق آیه «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقیانِ» (الرحمن/ آیه19) . در روایتی از امام صادقعلیهالسلام در تفسیر این آیه نقل شده است : "علی و فاطمه دو دریای عمیقند که هیچ یک بر دیگری تجاوز نمیکند و از این دو دریا لولوء و مرجان (و یَخْرُجُ مِنْهُما اللّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ ـ الرحمن/ آیه 22) یعنی امام حسن و امام حسینعلیهالسلام خارج شدهاند. (تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص 133)
واژهها یکی پس از دیگری در تلاطمند.
ذهنِ من میخواند و او با جوهرهی وجودش مینویسد؛
قلم من.
« ن وَ القَلَمِ وَ مَا یَسطُرُونَ... » *
سوگند به قلم و آنچه که مینویسد ...
قلمی اینچنین مقدس، که آفریدگار هستی بر آن قسم یاد میکند. قلمی که نگارنده معجزه جاودانه پیامبر شد، با نامی جاودانه در میان سوره هایش. قلمی که خداوند با آن آموخت. ** قلمی که تاریخ را به تصویر کشید، از ازل تا به ابد. قلمی مقدس، با رسالتی عظیم.
قلم من، تو بامنی. تو را در میان انگشتانم میفشارم و با تو مینویسم بر قلب سفید کاغذ؛ از خندهها، بغضها، دردها، درمانها، روزمرگیها، هیاهوها، دیروز، فردا، روز، شب، باران، عشق... و از قلم.
ـــــــــــــــــــــــــــ
* سوره قلم/ آیه 1
** « الَّذی عَلَّمَ بِالقَلَمِ » ؛ علق/ آیه 4
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ وَ الصِّدِیقِین»
در یکی از معتبرترین دانشگاههای آمریکا تحصیل کرد و مدرک دکترا گرفت؛ اما ذرّهای فرهنگ بیگانه روی او تأثیر نگذاشت و همچنان به دنبال مقدّسات و ارزشهای اسلامی بود؛ حتی در آمریکا. او یک اسطوره بود. اسطورهی جنگ و مبارزه با ظلم و کفر در مکتب اسلام و جهان.
از کدامین حضورش در جبهه نبرد حق علیه باطل بگویم؛ جبهه لبنان، نبرد با رژیم شاهنشاهی طاغوت، جبهه کردستان و یا جبهه خوزستان ... دلبسته مقام و منصب دنیاییاش نشد و ثابت قدم بود در مسیر هدف و رسالتی که بر دوش داشت.
بت دنیا را شکست و وجودش را از همه قید و بندهای دنیایی رها ساخت و شجاعانه علیه ستمگران جنگید؛ برای برافراشته شدن پرچم حق و سبکبال، چون عاشقی دلداده به استقبال شهادت شتافت. امام خمینی او را «سردار پر افتخار اسلام» نامید و شهادتش را «انسان ساز».
«ای خدای بزرگ اکنون که به سراغ تو میآیم از تو هیچ انتظاری ندارم، آنچه کردم فقط به خاطر عشق به تو بوده است.»
شهید دکتر مصطفی چمران، تولد ۱۳۱۱ قم، شهادت۱۳۶۰/۳/۳۱ دهلاویه
و بشنــو از کلام دوست :
«هنر آن است که بیهیاهوهای سیاسی و خودنماییهای شیطانی برای خدا به جهـاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوا، و این هنر مردان خداست.»[۱]
ــــــــــــــــ
۱ _ پیام امام خمینی به مناسبت شهادت دکتر چمران، ۱۳۶۰/۴/۱
خورشید فطر طلوع کرده و گوش شهر پر شده از بانگ «اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا هَدَانَا وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلَى مَا أَوْلانَا». مسلمین دسته دسته می روند به سوی آغازی دوباره، به سوی فطرت خدایی، میثاق نخستین، پذیرش ربوبیت الهی، صف بندگی خدا ... و چه با شکوه در جایگاه بندگی تو ایستاده اند و همنوا با هم می خوانند: «أللَّهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیاَّءِ وَالْعَظَمَةِ ...».
اکنون که در نقطه آغازیم چشم امیدمان به جود و جبروت توست که ما را شایسته عفو و رحمت خود قرار دهی؛ دست به دعا بر می داریم و زمزمه می کنیم «... اَنْ تُدْخِلَنى فى کُلِّ خَیْرٍ ... وَاَنْ تُخْرِجَنى مِنْ کُلِّ سُوَّءٍ ...» و چه شیرین است این زمزمه، به راستی که بهترین عیدی خالق به مخلوق است.
پ . ن : عید فطر بر همه شما مبارک + التماس دعا
مهمانی به انتها رسیده، رمضان بار سفر بسته و در حال کوچ از دنیای روزمره ما و پیوستن به صفحات تاریخ است. چقدر زود به آخر رسید. انگار همین دیروز بود که عاشقانه در انتظار آمدنش لحظهها را میشمردیم ...
چقدر دلم تنگ میشود برای لحظه لحظههای بودنش، برکت سفرههای افطار و سحرش، نجواهای شبانه و خودمانی با ربُالأَربابش، نسیم سحرگاهانش، صدای ربنای لحظه افطارش، شبهای بیمثل و مانند قدرش، دعای افتتاح و ابوحمزه و جوشن کبیرش و عطر و بوی قرآنیش.
چه حس غریبی دارم ... بغض راه گلویم را بسته و زبانم صامت شده از وداع با او. خدایا این رمضان را، رمضان آخر من قرار مده؛ من به امید دیدار دوبارهاش به انتظار مینشینم.
ای ماه برکت، رحمت، مغفرت و ای ماه خوب خدا به امید دیدار ...