آمدند از پسِ فرسنگها فاصله، با پاهایی تاول‌زده و خسته، با دلی سوخته از داغِ مصیبتت، با چشمانی آبیاری شده از نمِ اشکِ عزایت، تا تو را بخوانند و به تو سلام دهند. امّا من…! آقا جان! من هم اینجا، از پسِ فرسنگها فاصله، دلِ داغدارم را به سوی تو روانه… بیشتر »
   سه شنبه 8 آبان 139729 نظر »
   گفت: «شنیده بودم جاذبه‌ی عشق حسین، امّا دیدنِ این جاذبه که چطور میلیون ها نفر را از سراسر جهان به سوی خود کشانده است؛ حال و هوای عجیبی دارد. کاش تو هم همسفرمان بودی و می‌دیدی که چگونه همه در کنار هم، راهیِ راهی شده‌اند که مقصدشان حسین است». کاش بودم… بیشتر »
   پنجشنبه 3 آبان 139722 نظر »
  این روزها دلم می‌خواهد گوشه‌ای بنشینم و غرق شَوَم در عکسها، فیلمها و خاطرات سفر به کربلا…     وقتی که دعوت شده‌ای و خودت هم نمی‌دانی! آنوقت که خبر آوردند همه چیز مهیّاست، آماده‌ی سفر باش! آنقدر غِیرِ منتظره تا به خودت بیایی، می‌بینی که در حال… بیشتر »
   دوشنبه 23 مهر 139751 نظر »